آرزو بخشنده
در مجموعهی تازهام،
باز آدمهایی را ساختم که میان امروز و فردا، میان بودن و نبودن، میان حقیقت و وهم سرگرداناند.
برخی راه را گم کردهاند، و برخی از خود واقعیشان دور شدهاند.
مجموعهی اولم غمگین بود؛ آرزومند شادی بودم.
در مجموعهی دوم، تن انسان را به رقص آوردم.
اما در این مجموعه، درگیرِ درک انسان بودنم — حیران و متحیر از تقابلِ انسان و آدم بودن.
